زن
این کیست ؟
زنی سرگشته ی جزر و مد دریا
دستها را تا نیمه در انتظار فرو برده
و جهش را در شمارشی معکوس می بیند
انگار امواج با ساحل دعوا دارند
زن هنوز بر سر دوراهی
انتظار سبزی را می جوید
روزی که اسکله در پای دریا فرو رفت
انگار نمی دانست قراری ، زن را بی قرار می کند
زن نگاه کرد
قرار را ، موج می شکست
و صدایش را به ساحل تحمیل می کرد
و زن هنوز صبورانه ، دست را تا نیمه فرو برده بود